English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6197 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orbit point U نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turning point U نقطه لولای چرخش
turning points U نقطه لولای چرخش
plumb point U نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
photo nadir U مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
turning point U نقطه چرخش
turning points U نقطه چرخش
pivot point U نقطه چرخش ناو
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
turn in point U نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
free lance U اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
arresting barrier U چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
fixed pivot U لولای ثابت
camera nadir U خط لولای دوربین
inside hinge U لولای داخلی
joint hinge U لولای قدی
piano hinge U لولای قدی
knuckle joint U لولای مفصلی
wire hinge U لولای سیمی
butted U لبه لولای فرنگی
swivelled U لولای پاشنه گرد
swivel U لولای پاشنه گرد
knuckle joint U لولای بند دار
butt U لبه لولای فرنگی
swivels U لولای پاشنه گرد
butts U لبه لولای فرنگی
pintle center U مرکز لولای جنگ افزار
the door swung open U در روی لولای خودچرخیده است
hinges U لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
hinge U لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
creaked U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
blade flapping U حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
creaking U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks U غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
circulation U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
rotational U چرخش
gyrations U چرخش
gyration U چرخش
volte-face U چرخش
wheel U چرخش
wheeling U چرخش
rotation U چرخش
revolution U چرخش
wrenches U چرخش
wrenched U چرخش
wrench U چرخش
volte face U چرخش
wheels U چرخش
head rolling U سر چرخش
circulations U چرخش
spins U چرخش
spin U چرخش
trolls U چرخش
troll U چرخش
whirls U چرخش
whirling U چرخش
revolutions U چرخش
whirlpool U چرخش اب
whirlpools U چرخش اب
twirl U چرخش
twirled U چرخش
twirling U چرخش
twirls U چرخش
whirl U چرخش
whirled U چرخش
swirls U چرخش
swirled U چرخش
swirling U چرخش
turns U چرخش
swirl U چرخش
turn U چرخش
revolution U چرخش دوران
radius of giration U شعاع چرخش
oblique rotation U چرخش مایل
tumble U چرخش اشفتگی
rotation U مقدار چرخش یک شی
tumbled U چرخش اشفتگی
tumbles U چرخش اشفتگی
rolled U چرخش گردش
rolls U چرخش گردش
roll U چرخش گردش
revolutions U چرخش دوران
pivot point U مرکز چرخش
turn-off U محل چرخش
pivot ship U ناو چرخش
turn-offs U محل چرخش
chase U پایه چرخش
chased U پایه چرخش
chases U پایه چرخش
upturn U چرخش ببالا
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
chasing U پایه چرخش
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
turn off U محل چرخش
optical rotation U چرخش نوری
rotatable U چرخش پذیر
spin U چرخش به سرعت
spin U چرخش توپ
sidespin U چرخش توپ
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
helicopters U چرخش در هوا
orthogonal rotation U چرخش عمودی
pivoting U قابل چرخش
proper rotation U چرخش متعارف
molecular rotation U چرخش مولکولی
stuffs U چرخش توپ
sidespin U چرخش انحرافی
sidespin U چرخش بیک سو
specific rotation U چرخش ویژه
rotational post U شغل در چرخش
rotational speed U سرعت چرخش
twist U چرخش بدن
helicopter U چرخش در هوا
spins U چرخش به سرعت
twisting U چرخش بدن
rotation U چرخش دوران
spins U چرخش توپ
twists U چرخش بدن
stuff U چرخش توپ
varimax rotation U چرخش واریماکس
turn table U میز چرخش
improper rotation U چرخش نامتعارف
stuffed U چرخش توپ
turnabout U چرخش به یک طرف
turnabouts U چرخش به یک طرف
free rotation U چرخش ازاد
trepan U چرخش انحراف
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
body english U چرخش بی اختیار
universal U با چرخش ازاد
gyoradius U شعاع چرخش
radius of gyration U شعاع چرخش
vertical scrolling U چرخش عمودی
axis of rotation U محور چرخش
upward rotation U چرخش رو به بالا
upright spin U چرخش ایستاده
angle of rotation U زاویه چرخش
high spin U چرخش زیاد
fractional turn U چرخش کسری
williamson turn U چرخش ویلیامسون
kick turn U نیم چرخش
rotational speed U چرخش بر دقیقه
conrotatory motion U چرخش همسو
cyclostat U دستگاه چرخش
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
wrest U چرخش پیچش
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
concentricity U دقت چرخش
wrested U چرخش پیچش
wresting U چرخش پیچش
topspin U چرخش توپ
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com